پدیدآورنده:عبدالکریم پاکنیا ،
شناختن شیوههای تبلیغ و به کارگیری ابزارهای مفید و لازم برای یک مبلغ امری ضروری و اجتنابناپذیر است. پرداختن به تبلیغ بدون اطلاعات مفید و عدم بهکارگیری شیوههای لازم و فراهم ننمودن ساز و کارهای مناسب نه تنها نتیجه مثبت نخواهد داشت، بلکه ممکن است در اثر بی توجهی، لطمههای جبرانناپذیری به اعتقادات و باورهای مخاطبان وارد آید. کسی که متولی ارشاد، امر به معروف و نهی از منکر میشود، اگر به زمینهها، عوامل، آفات، موانع و شرایط زمانی و مکانی و سایر جهات توجه نداشته باشد راه به جایی نخواهد برد. پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله فرمود: «من امر بمعروف فلیکن امره ذلک بمعروف (1) ; هرکس [مردم را] به کارهای نیک بخواند باید با شیوه نیکو آن را انجام دهد.» بنابراین تبلیغ و ارشاد موفق و مؤثر نیاز به برنامههای کارشناسی شده دارد و اگر بتوانیم این شیوهها را از گفتار و رفتار اهلبیتعلیهم السلام و اولیاء الهی بیاموزیم به مراتب مؤثرتر و شایستهتر خواهد بود. در این مقاله برآنیم که راهکارها و روشهای مؤثر در امر تبلیغ و ارشاد را از سیره امام حسینعلیه السلام و تربیتیافتگان مکتب عاشورا بیاموزیم.
1 - تواضع و فروتنی
یکی ار بهترین صفات پیامبران و منادیان توحید، خصلت پسندیده تواضع و فروتنی بود. آنان با این صفت زیبا، در دل مخاطبان حقیقتجو جایگاه ویژهای کسب میکردند. مبلغان موفق همیشه متواضع بوده و از این طریق در هدایت و جذب دلهای مردم میکوشند. آنان بر این باورند که اگر مردم به سراغ آنها نیامدند، آنها باید متواضعانه قدم پیش گذاشته و به سراغ متربیان و متعلمان بروند.
این شیوه نیکو در رفتار و گفتار امام حسینعلیه السلام در حماسه عاشورا جلوه خاصی دارد. آن حضرت برای پیشبرد اهداف مقدس خویش، متواضعانه قدم پیش گذاشته و در جذب و جلب افراد، خودش مستقیما به سراغ آنان رفته و آنها را به سوی مقصد والای خویش دعوت میکرد و یا پیامهای خود را به صورت کتبی یا شفاهی توسط افرادی به دیگران میفرستاد. هنگامی که امام حسینعلیه السلام با یاران خود در یکی از توقفگاههای مسیر خود به کربلا به نام قصر بنی مقاتل رسیدند، آن حضرت متوجه شد که عبید الله بن حر جعفی در گوشهای فرود آمده است. آن حضرت حجاج بن مسروق را به سوی او فرستاد و او را به یاری و همراهی دعوت نمود. هنگامی که پاسخ مناسبی نداد، امام حسینعلیه السلام به همراه گروهی از یاران خویش به نزد عبید الله رفته و در ضمن سخنانش او را دعوت به همکاری و مبارزه با طاغوتیان نمود. عبید الله باز هم امتناع کرد، امام حسینعلیه السلام به او فرمود: اگر ما را یاری نمیکنی پس از خدا بترس از اینکه با دشمنان ما همراهی کنی! به خدا سوگند! هرگاه کسی صدای دادخواهی ما را بشنود و به یاری ما نشتابد هلاک خواهد شد.»
یکی دیگر از افرادی که امام حسینعلیه السلام از او دعوت کرد، زهیر بن قین بود. همچنین آن حضرت به حبیب بن مظاهر اسدی نامهای نوشته و از او درخواستیاری نمود. نامه آن حضرت چنین بود: «از حسین بن علی برای آن مرد فقیه، حبیب بن مظاهر; اما بعد، حبیب! تو خویشاوندی ما را با پیامبر میدانی و از همه مهمتر مرا میشناسی; و تو -که آزاد مرد و دارای غیرتی- جان خود را از ما دریغ ندار و پاداش تو را در قیامت پیامبر خواهد داد. (2)
2 - توجه به ریشهها و زمینههای گناه
مبلغ مذهبی باید به زمینههای خلافکاری و ریشههای گناه توجه کرده و مخاطبان خود را از آنها برحذر دارد. مثلا ممکن است نماز نخواندن افراد علل جداگانه و ریشههای مختلفی داشته باشد، از قبیل:
1 - حکم آن را در اسلام نمیداند و به وظیفه شرعی خویش آشنا نیست.
2 - به آثار خوب نماز خواندن و عواقب شوم ترک نماز توجه ندارد.
3 - شخصی خودپرست و هوسران است و مطابق هوس خود عمل میکند.
4 - پدر و مادر و افراد خانواده او بی نمازند.
5 - از نماز و نمازگزاران خاطره بدی دارد. مثلا در ایام کودکی او را همیشه با خشونتبه نماز خواندن وادار کردهاند یا در جمع نمازگزاران شخصیت او را تحقیر نموده و به او اهانت کردهاند.
6 - در نظر او نماز خواندن چیز مهمی نیست و اهمیت و ضرورت آن را درک نکرده است.
7 - الگوی مناسبی برای نماز خواندن نداشته است.
8 - در محیط افراد لاابالی و بی نماز رشد یافته است. و ...
بنابراین یک مبلغ با یافتن ریشهها و علل تخلفات و معصیتها میتواند برنامه خود را تنظیم کرده و نسبتبه مخاطب خویش کارهای تبلیغی را انجام دهد.
تغذیه حرام ریشه انحراف از حق
امام حسینعلیه السلام در دومین سخنرانی روز عاشورا هنگامی که دشمن مانند حلقه انگشتر آن حضرت را در میان خویش گرفته بود، از آنان خواست تا سکوت کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند، ولی آنان همچنان هلهله و سر و صدا میکردند. در این موقع، امام حسینعلیه السلام با این جملات آنان را به سکوت فراخواند: «ویلکم ما علیکم ان تنصتوا الی فتسمعوا و انما ادعوکم الی سبیل الرشاد. من اطاعنی کان من المرشدین و من عصانی کان من المهلکین و کلکم عاص لامری غیر مستمع لقولی; وای بر شما! چرا گوش فرا نمیدهید تا گفتارم را - که شما را به رشد و سعادت فرا میخوانم- بشنوید؟ هرکس از من پیروی کند خوشبخت و سعادتمند است و هرکس مرا نافرمانی کند، از هلاک شدگان خواهد بود. و همه شما با دستور من مخالفت میکنید که به گفتارم گوش فرا نمیدهید.»
آنگاه به علل دشمنی کوفیان با اهلبیتعلیهم السلام و ریشههای انحراف از مسیر حق اشاره کرده و فرمود: «قد انحزلت عطیاتکم عن الحرام و ملئتبطونکم عن الحرام فطبع الله علی قلوبکم (3) ; آری، در اثر هدایا، جوائز و تحفههای نامشروع که به دستشما رسیده و غذاهای حرام و لقمههای ناپاک که شکمهایتان را از آن انباشتهاید، خداوند این چنین بر دلهای شما مهر زده [و از فهمیدن حقیقت عاجز شدهاید.]»
3 - استفاده از مثال
از مؤثرترین شیوههای تبلیغی برای فهماندن مطالب به مخاطب، به ویژه کسانی که سطح فکری پایینتری دارند، استفاده از تمثیل است. مبلغ کاردان بسیاری از نکات مهم عقلانی را با مثالهای مناسب در اذهان مخاطبین خویش مجسم ساخته و خواستههای خویش را به گونهای شایسته به افکار آنان منتقل مینماید. مثال اگر با سطح زندگی و طرز اندیشه و شغل و فرهنگ مخاطب سازگار باشد، توفیق یک مبلغ را در کار تبلیغ افزایش خواهد داد. این شیوه یکی از رایجترین روشهای تبلیغ در کلام وحی است. خداوند متعال برای تصویر عالمان بی عمل در اذهان افراد، چنین مثل میزند: «مثل الذین حملوا التوریة ثم لمیحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا» (4) ; «مثل کسانی که علم تورات را باخود داشتند و به آن عمل نکردند، مثل درازگوشی است که کتاب هایی حمل میکند.»
این شیوه کارآمد قرآنی در حماسه عاشورا مشهود است. حضرت ابا عبداللهعلیه السلام در تشریح اهداف قیام خویش از شیوه تمثیل بهره گرفته و اشتیاق خود را برای شهادت در راه حق چنین بیان میکند: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف (5) ; مرگ برای انسانها همچون گردنبند برگردن دختران جوان ینتبخش و لازم است و من به دیدار نیاکانم آنچنان اشتیاق دارم که یعقوب به دیدار یوسف مشتاق بود.»
امام حسینعلیه السلام با این تمثیل، مرگ را بسیار زیبا تصویر کرده و آن را زینت فرزند آدم میداند، به ویژه مرگی که در راه حق و برای خدا باشد که همانند زیور آلاتی است که دختران جوان را میآراید. همانگونه که دختران از آرایش به گردنبند لذت میبرند مردان خدا نیز از کشته شدن در راه حق مسرور و شادمانند. و شهادت در راه خدا را بهترین زینت روح و بالاترین افتخار به شمار میآورند.
4 - بهرهگیری از تحریک عواطف
گاهی ممکن استیک مبلغ برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان خود از شیوه تحریک عواطف برای بیدار کردن وجدانهای خفته کمک بگیرد. خداوند متعال در قرآن از این روش برای دور نمودن انسانها از گناه استفاده نموده و برای بیدار نمودن وجدانهای خفته مخاطبین خویش، یافتههای درونی و انگیزههای فطری آنان را به کار میگیرد و با طرح سؤالات عاطفه برانگیز، سعی در هدایت و تلطیف قلب و روح آنان دارد. مبلغ موفق، از این شیوه بهره گرفته و افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. او در شرایطی که روح شنوندگان خود را با طرح سؤالات و نکات عاطفی و احساس برانگیز آماده پذیرش سخنان خود نموده است، به نحو شایستهای در وجود آنان رسوخ کرده و بر تاثیر سخن خود میافزاید. این روش در حماسه عاشورا از جایگاه ویژهای برخوردار است وگذشته از اینکه از همان روز عاشورا نتایج آن به بار نشست و افرادی را تحت تاثیر قرار داده و به سوی حق رهنمون شد، در طول قرنها بر قلوب هزاران مشتاق هدایت ریشه دوانیده تا آنجائی که نام حسینعلیه السلام، عاشورا و کربلا و سایر واژههای مقدس عاشورایی در هر مکانی، عاطفهها و احساسات مقدس را برانگیخته و مایه رشد و تعالی و هدایت آنان شده است.در اینجا به نمونه هایی از این شیوه در فرهنگ عاشورا اشاره میکنیم:
× امام حسینعلیه السلام پس از شهادت یاران باوفایش و در لحظههای حساس عصر عاشورا، قنداقه کودک شش ماهه خویش را بر روی دست گرفت و خطاب به کوفیان فرمود: «یا قوم اما من مجیر یجیرنا، اما من مغیثیغیثنا، اما من طالب حق فینصرنا، اما من خائف فیذب عنا، اما من احد فیاتینا بشربة من الماء لهذا الطفل فانه لایطیق الظماء (6) ; ای مردم! آیا پناه دهندهای هست که ما را پناه دهد؟ آیا یاری کنندهای هست که ما را یاری کند؟ آیا حقطلبی هست که به ما کمک کند؟ آیا کسی هست که از یامتبترسد و از ما دفاع کند؟ آیا کسی هست که آبی برای این طفل بیاورد؟ چون او طاقت تشنگی ندارد.»
× حضرت زینب کبریعلیها السلام در موارد متعددی از تحریک عواطف در رساندن پیام عاشورا بهره میگرفت. در آخرین لحظات عمر امام حسینعلیه السلام، حضرت زینب علیها السلام از خیمهها بیرون آمد و متوجه شد که امام حسینعلیه السلام را به شهادت میرسانند و عمربن سعد در نزدیکی گودال قتلگاه ایستاده و به این منظره رقتبار و غمانگیز - که دل هر موجود زندهای را به درد میآورد - نظاره میکند. آن حضرت به عمر بن سعد نهیب زده و وجدان خفته او را مخاطب قرار داده و فرمود: «ایقتل ابوعبدالله و انت تنظر الیه; [ای عمر بن سعد!] آیا ابا عبد الله را میکشند و تو تماشا میکنی؟»
این سخن حضرت زینب به عنوان مبلغ حماسه عاشورا آن چنان قاطع و کوبنده بود که برای لحظاتی دل سنگ دشمن را تکان داد و دقایقی وجدان خفته عمر سعد را متاثر نمود و اشک بر گونههایش جاری شد. او از شدت شرمندگی صورت خود را از حضرت زینبعلیها السلام مخفی نمود (7) . آن گاه زینب کبری علیها السلام با جملهای دیگر خطاب به لشکریان حاضر در صحنه گفت: «ویلکم اما فیکم مسلم؟ (8) ; وای بر شما! آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟»
این کلمات عاطفه برانگیز آنچنان مؤثر بود که ثمرات آن در سالهای بعد مشخص شد و تا به امروز انسانهای بیدار و با وجدان را تحت تاثیر قرار داده و به اهداف عاشورا متوجه میسازد.
5 - استفاده از وسائل ارتباط جمعی
مبلغ باید از پیشرفتهترین وسائل ارتباط جمعی عصر در پیشبرد اهداف خویش بهرهگیری کند. امروزه تنها منبر و سخنرانی در مجالس مذهبی برای مبلغ دینی کافی نیست ،بلکه برای رساندن پیام حق به گوش مردم و مشتاقان معارف زلال اسلام باید از تمام ابزارهای مفید استفاده کرد. نشر کتاب و مطبوعات، استفاده از رادیو، تلویزیون، برنامههای رایانهای، گفت گوها و گردهماییهای متنوع، حضور در جمع کسانی که غالبا به مجامع و مجالس مذهبی نمیآیند و رساندن معارف حقیقی دین به گوش آنان، نوعی بهرهگیری از وسائل ارتباط جمعی در عصر ما به شمار میآید.
امام حسینعلیه السلام برای تبلیغ فرهنگ عاشورا از بهترین وسائل ارتباطی عصر خود بهره میگرفت. در آن روزگاران، امام حسینعلیه السلام برای اینکه هدف قیام و فلسفه حرکتحماسی خود را به گوش امت اسلامی برساند، مراسم حج و شهر مکه را انتخاب نمود و در اجتماعات مهم حاجیان، سخنرانیهای روشنگرانه و هدایتبخشی را سازماندهی کرد.
آن حضرت برای رساندن پیام خویش و افشای سیاستهای مزورانه و شیطانی معاویه خطاب به جمعیتحاضر در منا که از نقاط مختلف و قبایل گوناگون بودند چنین فرمود: «اسمعوا مقالتی و اکتبوا قولی ثم ارجعوا الی امصارکم و قبائلکم فمن آمنتم من الناس و وثقتم به فادعوهم الی ماتعلمون من حقنا فانی اتخوف ان یدرس هذا الامر و یذهب الحق و یغلب والله متم نوره و لو کره الکافرون (9) ; سخنان مرا بشنوید و حرف هایم را بنویسید، آنگاه به شهرها و قبیلههای خودتان باز گردید و آن چه در حق ما میدانید به دوستان صمیمی و افراد مورد اطمینان خودتان بگوئید. من اعلان خطر میکنم از این که این مطلب کهنه شده و از هم بپاشد و حق از بین رفته و مغلوب شود. البته خداوند نورش را گسترش خواهد داد گرچه کافران آنرا نپسندند. (10) »
آن حضرت در یکی دیگر از سخنرانی هایش، بعد از حمد و ستایش پروردگار و تبیین جایگاه اهل بیتعلیهم السلام و ارتباط آنان با خدا و رسول او، دوستداران حق را به همراهی خویش فرا خوانده و در یک دعوت عمومی از همگان برای شرکت در حماسه عاشورا چنین فرمود: «من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه، فلیرحل معنا، فانی راحل مصبحا ان شاء الله تعالی (11) ; هرکس حاضر است تا در راه ما از خون خویش بگذرد و جان خود را در راه شهادت [ و لقای ] پروردگار نثار کند، آماده حرکتبا ما باشد که من انشاءالله تعالی صبحگاهان حرکتخواهم کرد.»
در این جا نباید از نقش زنان و کودکان در اطلاعرسانی از واقعه عاشورا به نسلهای بعد چشمپوشی نمود. امام حسینعلیه السلام آنها را با خود به کربلا آورد و آنان به عنوان خبرنگاران و گزارشگران راستین صحنه عاشورا و پیام رسانان حقیقی و مستقیم اندیشههای امام حسین علیه السلام به نسلهای بعدی شمرده میشوند.
این اقدام امام حسینعلیه السلام، مطمئنترین، سالمترین و دقیقترین شیوه اطلاعرسانی و انتقال فرهنگ عاشورا به افکار عمومی و وجدانهای آگاه در زمانهای بعد بود.
6 - مقدمهچینی و آماده کردن مخاطب
در القای مطالب، فراهم نمودن زمینههای لازم و بیان نقطه نظرات با مقدمهچینی لازم، نقش بسیار مهمی در نفوذ سخنان یک مبلغ در دلهای مخاطبان خویش دارد. این کار سبب میشود که گفتههای مبلغ با جذابیتبیشتری در دلهای شنوندگان بنشیند. بسیاری از نکات مهم را که به سادگی نمیتوان آنها را بیان کرد، میتوان با زمینه سازی و به طور شیوا و دلانگیز به گوش مستمع رساند. در فرهنگ عاشورا برای بیداری مردم غفلتزده، از این شیوه استفاده شده است. امام سجادعلیه السلام در خطبه روشنگرانه خود که در مسجد اموی شام ایراد نمود، آنچنان مقدمه چینی کرده و زمینه لازم را برای احیای اندیشه جاویدان عاشورا فراهم آورد که بعد از اتمام سخنرانی، مردمی که قبل از ایراد خطبه، او و همراهانش را به عنوان اسرای خارجی و دشمنان خویش میپنداشتند، بعد از آن، حقیقت را فهمیده، صدای ناله و گریه بلند کردند و حکومتیزید در آستانه سقوط قرار گرفت.
آن حضرت بعد از حمد و ثنای پروردگار و درود و تحیتبر پیامبر خاتمصلی الله علیه وآله ابتدا به طور خلاصه نکات قابل توجهی در بیوفایی دنیا و گذشت زمان و عمر انسانها و ثمر نداشتن پشیمانی بعد از فوت وقت و مطالبی از این قبیل را شایستهتر از یک خطیب ورزیده و ماهر بیان نمود. آن گاه فرمود: «من عرفنی فقد عرفنی و من لمیعرفنی، فانا علی بن الحسین بن علی (12) ; هر کس مرا میشناسد که میشناسد و هرکس که مرا نمیشناسد پس من علی بن حسین بن علی هستم.»
آنگاه به طور مفصل به معرفی خود و اهل بیتعلیهم السلام پرداخت: «ایها الناس! انا بن مکة و منی، انا بن المروة و الصفا، انا بن من صلی بملائکة السماء، ... (13) ; ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند مروه و صفایم، من پسر آن کسی هستم که با ملائکه آسمان نماز خواند ... .»
بعد از اینکه امام سجادعلیه السلام جد بزرگوارش رسول خداصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام را بهطور مفصل معرفی نمود و سابقه درخشان خاندان پاک پیامبر را شرح داد، حقیقتحادثه عاشورا را که تا آن لحظه، از نظر مردم و افکار عمومی مخفی نگه داشته شده بود، برای آنان بیان کرد و سپس با تحریک عواطف و احساسات جمعیتحاضر، قلبها را به سوی خویش جذب نموده و نتیجه مطلوب را به دست آورد و در آخر فرمود: «انابن المقتول ظلما، انابن المجزور الراس من القفا، انابن العطشان حتی قضی، انابن طریح کربلا، انابن مسلوب العمامة و الرداء، انابن من بکت علیه ملائکة السماء (14) ; من فرزند کسی هستم که با ظلم و ستم به شهادت رسید، من پسر کسی هستم که سرش از قفا بریده شد، من پسر آن شهید تشنه کامی هستم که عطشان از دنیا رفت، من پسر کسی هستم که پیکرش در صحرای کربلا افتاده، من پسر کسی هستم که عمامه و عبایش به غارت رفت، من فرزند کسی هستم که ملائکه آسمان به حال او گریستند.»
7 - شعر و فرهنگ ادبی عاشورا
برای پاسداری و نشر فرهنگ و جهانبینی قرآنی باید فرهنگ ادبی اسلام را پرورش داد، چراکه الفاظ فصیح و شیرین و کلام مناسب و بلیغ که از ادبیات ریشه میگیرد، در جانها و دلها نشسته و اثر میگذارد. برعکس، الفاظ ناهنجار و کلام غیر بلیغ، کمترین نقشی در نفوس مخاطب نداشته، خستگی و بیزاری میآورد. در فرهنگ عاشورا جلوههای بارزی از شعر و ادب میتوان یافت.
رجزها و اشعار پرمحتوای امام حسینعلیه السلام و یاران باوفایش و تمسک آنان به اشعار و ابیات مناسب و لازم در موارد خاص، میتواند نشانگر اهمیت این موضوع در حماسه جاودانی کربلا باشد. امام حسینعلیه السلام در موارد زیادی با اشعاری پرمحتوا هدف خویش را به مخاطبین ابلاغ میکرد. هنگامی که حر راه کاروان امام حسینعلیه السلام را سد کرد، آن حضرت با او گفت وگویی انجام داد. آنگاه که حر از گفت وگو و مذاکره نتیجهای نگرفت، به عنوان نصیحتبه امام حسینعلیه السلام گفت: ای حسین! برای خدا جانت را حفظ کن. و افزود: «فانی اشهد لئن قاتلت لتقتلن (15) ; من مطمئنم که اگر جنگ کنی کشته خواهی شد. امام حسینعلیه السلام فرمود: «افبالموت تخوفنی; آیا مرا از مرگ میترسانی؟» اما من به تو گفتار آن جوانمرد اوسی را یادآور میشوم. او هنگامی که به یاری رسول خداصلی الله علیه وآله شتافته بود، در مسیر راه با پسر عمویش رو به رو شد. پسر عمو به او گفت: «کجا میروی؟ کشته خواهی شد!» آنگاه امام حسینعلیه السلام اشعار پرمحتوا و بلیغ آن فداکار اوسی را قرائت کرد:
سامضی و مابالموت عار علی الفتی
اذا مانوی حقا و جاهد مسلما
و واسی الرجال الصالحین بنفسه
و فارق خوفا ان یعیش و یرغما (16)
«من میروم و مرگ برای یک جوانمرد عار نیست در حالی که مقصد او حق و تلاش او برای اسلام باشد.
او در راه مردان صالح جانبازی نموده و از زندگی همراه با ترس و خواری و ذلت جدا گردیده و دور میشود.»
8 - تبلیغ عملی
با اینکه تبلیغ گفتاری تاثیر فراوان در رشد و هدایت افراد دارد و از دیر باز یک روش معمولی و جا افتاده بوده است، اما نتیجه تبلیغ عملی و غیرمستقیم پایدارتر و عمیقتر میباشد. آموزههای فرهنگ عاشورا به ویژه سیره امام حسینعلیه السلام مملو از تبلیغات عملی و غیرمستقیم است. با نگاهی به فهرستحوادث زندگی امام حسینعلیه السلام و یارانش - از روز حرکت از مدینه تا روز شهادت در کربلا - نمونههای فراوانی را میتوان پیدا کرد که تک تک آنها جلوهای از تبلیغ عملی اهداف و منویات نهضت عاشورا و پاسداری از حقایق اسلام و معارف اهل بیتعلیهم السلام میباشد.
پایداری در راه هدف، همراه نمودن اهل بیت و زنان و کودکان، رفتار مهربان و صمیمانه با خانواده و کودکان و یاران در اوج بحرانهای روحی، مصادره کاروان طاغوت، برخورد با لشگر حر و آب دادن به سربازان او، اقامه نماز در ظهر عاشورا، خطابههای قاطع، روشنگر و کوبنده، حوادث شب عاشورا، رد امان نامه توسط حضرت عباسعلیه السلام و صدها مورد دیگر که همه تبلیغ عملی و درس انسانیت و آزادی و غیرت و شرف و در یک کلام آموزش غیر مستقیم تمام فضائل و کمالات انسانی میباشد.
به عنوان حسن ختام نمونهای از سیره عملی و تبلیغ غیر مستقیم حضرت امام حسینعلیه السلام را نقل میکنیم:
بعد از واقعه عاشورا مردان قبیله بنی اسد، هنگام دفن جسد مطهر امام حسینعلیه السلام، در دوش آن حضرت اثر زخمی دیدند که متفاوت از جراحتهای جنگی بود. زخم کهنهای بود که هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت. از امام زین العابدینعلیه السلام در مورد آن پرسش نمودند. پیشوای چهارم فرمود: این زخم در اثر حمل بار و کیسههای غذا و هیزم به خانههای بیوه زنان، یتیمان و مستمندان میباشد که پدرم شبها بر دوش خویش آنها را حمل میکرد (17) .
پینوشتها:
1) کنز العمال، ج 3، ص 66، حدیث 5523.
2) اسرار الشهاده، ص 396.
3) سخنان حسین بن علیعلیهما السلام، ص170.
4) جمعه / 5.
5) لهوف، ابن طاووس، ص 114.
6) کلمات الامام الحسینعلیه السلام، ص 477.
7) تاریخ طبری، ج 4، ص 345.
8) الارشاد مفید، ج 2، ص 112.
9) صف/ 8.
10) فرهنگ سخنان امام حسینعلیه السلام، ص 262.
11) کشف الغمه، ج 2، ص 29، لهوف ابن طاووس، ص 114.
12) نور العین فی مشهد الحسینعلیه السلام، ابو اسحاق اسفراینی، ص 69.
13) همان.
14) همان، ص 70.
15) البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، ج 8، ص 187.
16) همان.
17) المناقب، ج 4، ص 66، بحارالانوار، ج 44، ص 190.