۱۳۸۷ آذر ۱۶, شنبه

عاشورا و نگاهها


نویسنده:غلام‏نبی گلستانی،
چرایی قیام عاشورا، از پگاه شکل‏گیری این نهضت‏سترگ، توجه دانشمندان و احیاگران دینی و مصلحان سیاسی و اجتماعی را به خود معطوف ساخته و در شمار مهم‏ترین پروژه‏های پژوهشی تحلیلگران و ژرف اندیشان قرار گرفته است .
این رخداد از جهت انگیزه، ابزارها و شیوه‏های به کار گرفته شده در آن، به موضوعی جاودانه برای نظریه‏پردازی مبدل گشته و در طول تاریخ انسان‏های حقیقت جو و ژرف اندیش را به کشف ناگفته‏های خود فرا خوانده است تا با توجه به توان علمی و ذوق سلیم خویش به تحقیق در این رویداد پردازند و به نتایجی تازه دست‏یابند .
از گذشته‏های دور کارهای نسبتا بزرگ و جالب و آثار تقریبا قابل قبولی درباره قیام عاشورا عرضه شده است; اما این به معنای پایان کار نیست . حادثه کربلا چون سلسله کوه‏هایی است که حوادث بسیار پشت آن قرار گرفته، از دیدرس انسان‏های عادی دور مانده است . باز شناخت همه دیدگاه‏ها درباره این قیام جاودانه فرصتی فراتر از یک مقاله می‏جوید . از این رو، نوشتار حاضر به ذکر برجسته‏ترین نظریه‏ها که عمدتا در چند دهه اخیر ارائه شده، می‏پردازد . نگارنده در میان این رهیافت‏ها «انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی‏» (نظریه 11) را زاویه نگاه خود به قله بلند عاشورا دانسته، مهم‏ترین رهیافت‏ها درباره نهضت عاشورا عبارت است از:
1 . تشکیل حکومت اسلامی و براندازی نظام ستم پیشه حاکم
در این نگره، استراتژی امامت‏بر دو رکن مهم پایه گذاری شده است:
الف) تبیین ایدئولوژی اسلام ومقابله با برداشت‏ها و نگاه‏های تحریفی به دین
ب) به دست گرفتن قدرت اجرایی (حکومت) برای اجرای احکام اسلام
بدون طرح و برنامه، قدرت اجتماعی و سیاسی به نظام اسلامی نمی‏انجامد و داشتن طرح و ایدئولوژی بدون قدرت اجرایی کاری از پیش نمی‏برد . پس هدف امام دستیابی به حکومت اسلامی بود تا در پرتو آن به اسلام عینیت‏بخشد . بزرگانی چون سید مرتضی، شیخ طوسی، امام خمینی و با اندک تفاوتی ابن خلدون این دیدگاه را پذیرفته‏اند; البته ابن خلدون بر آن است که عدم دریافت اطلاعات جامع درباره قدرت حاکم و وضعیت فکری - سیاسی جامعه به ناکامی نهضت انجامید . (1) هر چند که امام خمینی (ره) علاوه بر این این نگرش، بر رهیافت انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی تکیه داشته و نهضت و انقلاب اسلامی را با همین نگرش آغاز کردند .
2 . شهادت‏طلبی و مرگ سرخ گزینی
در این دیدگاه، امام حسین به تجربه‏ای دست زد که درک آن جز برای کسانی که آن را لمس کرده‏اند، امکان‏پذیر نیست . امام (ع) در موقعیتی قرار گرفت که بتواند از میان انواع مرگ‏ها برترین (مرگ سرخ) را برگزیند . این نوع مرگ بهترین شیوه لقای پروردگار است و در پرتو آن اندیشه بی هیچ محمل مادی به حیات خویش ادامه می‏دهد . حسین (ع) خود را فدا کرد تا دین پیامبر (ص) بماند و چنان پیام داد که ایده باید بماند هر چند همه طرفدارانش نابود شوند . رد پای این تفسیر در آثار پژوهشگرانی چون صافی گلپایگانی، مرتضی مطهری، محمد تقی شریعتی، علی شریعتی، سنایی غزنوی، سید بن طاوس، هاشمی نژاد و اقبال لاهوری مشاهده می‏شود . (2) البته بین دیدگاه شهید مطهری و علی شریعتی در این مورد تفاوتی اندک وجود دارد . شریعتی روش امام را پیکار خونین و انقلابی می‏داند و مطهری اصلاح اجتماعی از طریق امر به معروف و نهی از منکر .
3 . تنازع بر سر کسب قدرت
از این منظر، عاشورا تخاصم دو رقیب بر سر قدرت است . البته برخی نظام حاکم را حق می‏دانند; جمعی امام حسین (ع) را حق می‏شمارند و دسته ای حق و باطل را ناشناخته دانسته، معتقدند خداوند هرگونه بخواهد میانشان داوری خواهد کرد . این تحلیل را برخی علمای اهل سنت مانند غزالی، ابن خلدون، ابوبکر بن العربی و خاورشناسانی مثل «لامنس‏» ارائه داده‏اند . (3)
4 . منازعه تاریخی قومی
در این دیدگاه، حادثه کربلا با توجه به پیشینه اختلافات قبیله‏ای بنی هاشم و بنی امیه تحلیل می‏شود و اختلافات تاریخی این دو خاندان عامل اصلی قیام به شمار می‏آید . به عقیده «عباس محمود عقاد» حسین (ع) و یزید دو نمونه از دو خانواده مصداق حق و باطلند و عاشورا دنباله نزاع همیشگی این دو خانواده است . (4) دکتر شهیدی نیز با مبنا قرار دادن اسناد تاریخی، امام حسین (ع) را نماینده کامل جبهه حق، یزید را مجسمه جبهه باطل و قیام عاشورا را شدیدترین و بارزترین رویارویی حق و باطل می‏داند . (5)
5 . حرکتی دموکراتیک در پاسخ به خواست مردم
در این نگاه، قیام ماهیتی دموکراتیک دارد که به خواست مردم آغاز می‏شود و تا وقتی مردم به خواست‏شان وفا دارند، تداوم می‏یابد; اما وقتی مردم از خواست‏خود سر برتافتند، عقب می‏نشیند و رهبری قیام پیشنهاد ترک مخاصمه می‏دهد . در این تحلیل، قیام عاشورا از یک شخصیت دموکرات سرزده است . (6)
6 . دفاع از کیان اسلام
نهضت عاشورا از این منظر ماهیتی خدایی دارد; نهضتی که در راستای دفاع از کیان اسلام و قوانین قرآن آگاهانه و مسؤولانه و حق محور تحقق یافت و مهم‏ترین شاخصه حقانیت آن جامع‏نگری دینی است . (7)
7 . گریز از بیعت و پرهیز از ذلت
در این تحلیل، امام از یک سو مسؤول حفظ دین است و از دیگر سوی، آزاده‏ای قهرمان که هرگز در برابر یزید سر تسلیم فرود نمی‏آورد و برای احتراز از بیعت قیام می‏کند . در این دیدگاه، امام در جهت تحقق خواست‏خویش به هر کار مشروعی دست می‏زند . (8)
8 . اصلاح امور اجتماعی و احیای امور دینی
در این تفسیر، اقدام امام حسین (ره) حرکتی اصلاحی بود تا تفکر سیاسی مردم و حاکمان و نیز رفتار سیاسی مردم مسلمان بر اساس اصول اسلامی سامان یابد . امام خود را در برابر نظامی که کتاب و سنت و حقوق مردم را نادیده می‏گیرد، می‏بیند . در این موقعیت، با هدف اصلاح به قیام روی می‏آورد تا این ساختار را، متناسب با اصول و مبانی اسلامی، باز سازی کند . (9)
9 . تحقق انقلاب در تعقیب رسالت الاهی
در این تحلیل، هدف قیام تحقق انقلاب برای تشکیل نظام مطلوب است و به وسیله امام که تداوم بخش سیاست است، انجام می‏گیرد .
در این نظریه، گاه امام در قالب جریان کاملی که درباورهای مذهبی شیعه ریشه دارد، مطرح می‏شود و گاه در قالب مردی انقلابی و فداکار که قصد دارد با براندازی حکومت‏بنی امیه زمام امور مسلمانان را به دست گرفته، عدالت را در جامعه برقرار سازد . (10)
10 . تدبیری دفاعی برای رویارویی با خطرات احتمالی آینده
در این تحلیل، امام موضع دفاعی دارد و حکومت‏برخورد تهاجمی . امام تنها دو راه در پیش دارد: تسلیم یا مقاومت . در آن موقعیت، براندازی ممکن نمی‏نمود و تسلیم شدن جز مشروعیت نظام حاکم که خلاف مصالح اسلام و مسلمانان به شمار می‏آمد، معنایی نداشت، از این رو، امام به تدبیری دفاعی روی آورد . (11)
11 . انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی
در این نگاه، انجام دادن تکلیف الاهی عامل عمده قیام شمرده می‏شود و رهاورد آن یا حکومت است‏یا شهادت . این تحلیل در برداشتی بنیادین از انسان ریشه دارد . در این برداشت، نظام هستی بر اساس مسؤولیت‏شکل گرفته، آب حیات مسؤولیت‏به جامعه و بشر روح و زندگی می‏بخشد; پدید آوردن انسان‏های متعهد فلسفه شمرده می‏شود و در مسیر مسؤولیت قرار گرفتن، مهم‏ترین امتیاز انسان . امام (ع) جامعه اسلامی را با ظلمات و انحرافات آمیخته می‏بیند، نظام حاکم را دچار فسادی بنیادین می‏یابد و از تغییر کامل آموزه‏های الاهی بیمناک می‏گردد، قیام برای تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی را بر خود فرض می‏بیند . (12)
این تحلیل از مستندات گفتاری و کرداری برخوردار است; همچون این فراز از سخنان امام حسین (ع) در برابر ولید در مدینه: «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید; اگر امت‏به سرپرستی چون یزید مبتلا شد، باید با اسلام خدا حافظی کرد .» (13) که جامعه اسلامی را در شرف سقوط معرفی کرد . امام (ع) در فراز «خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی; برای اصلاح در امت جدم [پیامبر اکرم (ص]) قیام نمودم .» (14) نیز بر انجام تکلیف و مسؤولیت‏باز گرداندن جامعه اسلامی از انحراف به اصلاح پای می‏فشارد . همچنین در نامه به مصریان می‏فرماید: «فان السنة قد افنیت و البدعة قد احییت فان تسمعوا اهدیکم الی الرشاد; سنت [پیامبر (ص]) نابود شده و بدعت در دین زنده گشته است اگر شنوا باشید، شما را به سوی راه راست هدایت می‏کنم‏» . (15) این عبارت وجود انحرافی بزرگ را یادآور می‏شود و سرانجام این فراز «انی لارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا قتلنا ام ظفرنا; به بهترین چیزی که خدا برای ما خواسته است، امید دارم; چه کشته شویم یا پیروز گردیم .» (16) نشان می‏دهد که وی به وظیفه می‏نگرد نه نتیجه .
در این تحلیل، امام حسین (ع) به عنوان یک الگو مطرح می‏شود . الگویی که هنگام تهاجم گسترده فرهنگی دشمنان اسلام، در ایجاد انگیزش و خودسازی و جامعه سازی، کاربردی معجزه آسا دارد و مصداق روشنی از «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است .
پی‏نوشت‏ها:
1 . تنزیه الانبیاء، سید مرتضی علم الهدی، ص 179- 182; تلخیص الشافی، محمد بن جعفر طوسی; قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی، ص 39; شهید جاوید صالحی نجف آبادی، ص 29- 43; مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمدپروین گنابادی، ج 1، ص 415 .
2 . شهید آگاه، صافی گلپایگانی; حماسه حسینی، شهید مطهری، ج 2; چرا حسین قیام کرد، محمدتقی شریعتی; شهادت و پس از شهادت، علی شریعتی; لهوف، سید بن طاوس، ترجمه سید احمد فهری; درسی که حسین به انسان‏ها آموخت، شهید هاشمی نژاد; کلیات اشعار، اقبال لاهوری; دیوان سنایی غزنوی .
3 . مقدمه ابن خلدون; سید الشهدا الحسین بن علی، عمر ابوالنصر، ترجمه غضبان; فلسفه شهادت حسین و یاران او، یوسفیه; رهبر آزادگان، رجبعلی مطلوبی .
4 . ابوالشهداء، عباس محمود، عقاد .
5 . قیام حسین، جعفر شهیدی .
6 . آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، مهدی بازرگان .
7 . اندیشه حوزه سال چهارم شماره چهارم، مسلسل 16 .
8 . علی و فرزندانش، طه حسین، ترجمه محمد علی شیرازی .
9 . ارزیابی انقلاب امام حسین، محمدمهدی شمس الدین، ترجمه مهدی پیشوایی .
10 . انقلاب عاشورا، عطاء الله مهاجرانی .
11 . نظریه‏های عاشورا، علیزاده .
12 . امانتداران عاشورا، آیت الله خامنه‏ای، ص 30 .
13 . بحارالانوار ج 44، ص 325
14 . همان .
15 . همان، ص 324 .
16 . همان، ص 381 .

هیچ نظری موجود نیست: