۱۳۸۷ آذر ۱۶, شنبه

سیماشناسی سیدالشهداء علیه‏السلام در آینه زیارت ناحیه مقدسه


منابع مقاله:
مجله فصلنامه معرفت، شماره 64، علی اقلیدی نژاد؛

آغاز سخن
آن‏گاه که خالق، در «دشت آفرینش» گِلِ آدم را با دست‏های تکوین سرشت و ندا داد: «انی جاعل فی الارض خلیفه»(1) به افقی سپید چشم دوخته بود. به روزگاران «سپید محمدی» می‏نگریست و در وسعتی سوزان «ثاراللّه» را می‏دید. آن جا بود که نسیم «انی اعلم ما لا تعلمون»(2) از فراز عرش وزیدن گرفت و حجتی آشکار در دستان آدم قرار داد. سجده ملائکه نه بر خاک بلکه بر افق روشن هستی بود. آن جاکه طلیعه‏گاه علم الهی بود و مصداق « اسماء». اما فراز و فرود آزمایشگاه دنیا برسنت «لیبلوکم ایکم احسن عملاً»(3) قرار گرفته بود؛ سنتی که بسان طوفان بر هر نهال و نهادی می‏وزد تا عمق ریشه‏اش را بیازماید.
دوران تاریک بدعت‏ها
در این میان، پس از دوران سپید محمدی و در زمانه علیای علوی و حسنای حسنی به مرور ابرهای سیاه، فتنه آسمان آبی حقیقت را در پشت خود پنهان ساخت. زمان، زمانه بدعت‏ها بود و لقلقه زبانی دین، مؤمنان در انتظار «کوکب درّی» دندان بر جگر می‏فشردند و با سمّ بلا، خون در طشت می‏ریختند.
دورانی سیاه و سرد و تاریک؛ مصباحی نیاز بود تا هدایت یابند و سفینه‏ای تا در دریای پر تلاطم و در میانه امواج سهمگین، راه به سلامت به ساحل نجات برد.(4)
سالاری از قافله نور
به ناگاه از افق مدینه آذرخشی جهید و قوس خود را تا کربلا تمام کرد. قافله‏ای از نور به سرزمین خدا گام نهاد و سالارش در تکامل قوسش در یک غروب خونین در اوج، «ثارالله» لقب یافت و «الوترالموتور» خوانده شد. او جامی بلورین بود که حقیقت را ابدی ساخت و راه رهایی را به رنگ واقعی‏اش، «سرخ» نشان داد. و به راستی که زیارت حقیقت بر هر حق‏جوی مؤمن و تکاپوگر راه رهایی واجب است و چه خوش فرموده است فرزندش امام صادق علیه‏السلام : «فان زیارة قبر الحسین واجبة علی الرجال و النساء».(5)
از سوزش پلیدی‏ها تا دیدار خدا
اما کالای حقیقت را بی حق‏شناسی و معرفت به کسی ارزان نمی‏فروشند. ناگزیر بایستی در پیشگاه او کمر به عرفان ناب بست و جنس خود را از خاک انباشته به آینه‏ای بدل کرد تا پلشت‏ها و چرک‏ها آشکار شود و در برابر خورشید بی‏فروغ پاکی‏ها، تاب نیاورده از ریشه بسوزد. این‏جاست که امام صادق علیه‏السلام فرمود: «من اتی قبر الحسین عارفا بحقه غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر»(6) هر کس به زیارت قبر حسین رود و به راستی حقش را دریابد، گناهان گذشته و آینده‏اش بخشیده خواهد شد. اما حکایت آفتاب حسین علیه‏السلام به این‏جا ختم نمی‏شود، بلکه سوزش پلیدی‏ها کم‏ترین پاداش است در برابر این دیدار شگرف. سیدالشهدا علیه‏السلام تبلور نور الهی و جلوه‏ای از جمال و جلال است. او بی اقرار نوعی انعکاس خدا است. بگذارید از مسیرشان بیرون نیفتیم و خدمت سخنشان را از دست ندهیم و نور را معرف و شناسای نور قرار دهیم که آوای زیبای اباالحسن علی بن موسی علیه‏السلام این چنین گوش هوشمندان را می‏نوازد: «من زار قبر ابی عبدالله بشط الفرات کان کمن زارالله فوق‏عرشه» هرکس مزار «ابی عبدالله» را در کناره رود فرات‏به‏دیدار رود، همتای‏کسی است که‏خدارابه‏دیداررفته باشد.(7)
راز تشنگی را باید یافت
و چه جای عجب که غافلان این دریا و آنان که راز تشنگی را نیافته‏اند، عقوبتی سخت را باید به انتظار بنشینند. «من لم یأت قبر الحسین من شیعتنا کان منتقص الایمان، منتقص الدین و ان دخل الجنه کان دون المؤمنین فی الجنه»(8) از پیروانمان هر آن کس قبر حسین را به دیدار نرود، در باورش و دینش کاستی است و اگر چه اهل بهشت شود، جایگاهش فروتر از دیگر مؤمنان است.
راز پای فشاری
اما به راستی راز این پای فشاری مردانه و مصرانه در طول سال‏ها و از زبان فرزندان حسین علیه‏السلام چیست؟ در زیارت و دیدار یک قبر، چه رازی نهفته است که در آن بایستی خطر و ترس به جان خرید و مزد را به همان میزان دریافت داشت: «ما کان من هذا اشد فالثواب فیه علی قدر الخوف»(9) غواصی در این دریای آرام گرفته در کنار شط فرات چه صدفی به دست می‏دهد که این میزان استواری می‏طلبد؟ و تمامی این پرسش‏ها جز این پاسخی نمی‏تواند داشت که این هنروران خبره در دانشگاه تعلیم انسان از این واقعه نیز آموزشگاهی دیگر فراهم آورده‏اند تا بشر خسته از بن بست نان و آب و شهوت لختی بیارامد و در سایه سار آن بیندیشد و راه نجاتی یابد. در این‏جا هدف دانش‏آموزی نیست، بلکه معرفت‏آموزی است و معرفت، کلاس اول آن است. در کرانه بی‏کران دریای سیدالشهدا علیه‏السلام ، شهد شناخت را جرعه جرعه با واژگان درخشان زیارت‏های رسیده از منبع نور به کام زائر می‏چشانند و این تازه اول راه است که راز خوان عشق و طاعت و تسلیم و سبقت حکایتی دیگر دارد که بگذاریم و بگذریم. در مکتب دیدار حسین علیه‏السلام نمی‏توان بر فُلکش سوار نشد و راهی به نجات برد. پس گزیری نیست مگر آن‏که در پیشگاهشان زانوی ادب بر زمین حاجت زنیم و شیوه شیوای سخن‏گویی با ایشان را از خود آنان دریابیم تا مصداق «اللازم لهم لاحق» گردیم و از گرداب‏های «ترک و تأخر و تقدم» نجات یابیم.(10)
آیینه‏ای از نور و حضور
آن‏چه مرا از میان زیارات گوناگون شیفته خود ساخته است، زیارتی است از فرزند او. قائمی به پاناخاسته و منتظری آشفته که هر صبح و شام بر او خون می‏گرید و پایان اندوهش را در ظهور می‏جوید. آن‏چنان زیارتی که علامه گرانپایه مجلسی رحمه‏الله آن را به نقل از چندین نفر از بزرگوارترین فقهای شیعه در کتاب ارزشمندش بحارالانوار آورده است.(11) و در پایان پس از نقل سخن مؤلف المزارالکبیر، مبنی بر خروج این زیارت از ناحیه مقدسه امام عصر علیه‏السلام می‏نویسد: «و ظهر ان هذه الزیارة منقولة مرویة» روشن و آشکار است که این زیارت دارنده سند روایتی و نقل از امام معصوم است.(12)
باری، پیش از ورود، این نکته بایسته یادآوری است که این گنج معنوی و دریای خروشان معرفت، عرصه غواصانی خبره و چیره دست است که با نگاه تیز خویش، عیار سخن را باز شناسند و آن را با صیقل معرفت خویش شفاف سازند. این‏جاست که جای دارد دست استدعا به پیشگاه حقیقت‏یابان خبره دراز نماییم و پاسدار حضور و ورود مؤثر ایشان در این وادی شویم که این عرصه ساحتی است بس غریب، شگرف، شریف و شایسته توجه. از این‏رو، با بلم ادراکمان و یاری جستن از ستارگان درخشان قرآن، سیره و حدیث بر این اقیانوس معنا شناور می‏شویم تا شاید به قدر وسع خویش از عهده تکلیف‏برآییم‏که «لا یکلف الله نفسا الاّ وسعها.»(13)
مناظر گوناگون
بی‏گمان آن زمان که سخن از مردان بزرگ همت و عالی درجه پیش می‏آید، سکان قلم مضطرب می‏شود؛ چرا که جهات شخصیتی آنان به تعداد شعاع‏های دایره، گاه بی‏شمار می‏شود. حال در کرانه شخصیت اکرم‏المستشهدین حسین‏بن علی علیه‏السلام چگونه بایستی قلم راند؟ این نکته‏ای است سخت گران. زوایای پنهان و آشکار زندگانی وی، دوران امامتش و قیام‏گران قدرش و ... برای او وسعتی کم‏نظیر فراهم می‏سازد و از این وسعت که در گذریم، عمق این اقیانوس عمود بر زمین به راستی برای ما بسیار مبهم می‏نماید. از این‏رو، گریزی نداریم جز آن که با مصباح زبانش گام بر کیهان معرفتش بگذاریم و همتمان تنها شناسایی و تأمل در جنبه‏هایی محدود و کوتاه از سیمای او باشد. از همین منظر از نسب او آغاز خواهیم کرد و پس از سیمای فردی، گونه‏های سیمایی او را پی خواهیم گرفت.
1. سیمای فردی
نسب‏شناسی: در بحث از نسب، زیارت‏نامه‏ها بر دو نسب تکیه می‏کنند که در این صورت ضمن توسعه در مفهوم این واژه، حکایتی پندآموز را نیز به دنبال دارد.
الف. سلسله الهی
در ابتدای برخی از زیارات حضرت، به ویژه زیارت ناحیه، آنچه برای ورود زائر پسندیده آمده است، سلام بر انبیای الهی است. «السلام علی آدم صفوة الله، السلام علی شیث... السلام علی ابراهیم و...»(14) این سلسله به همراه درودهای متصل و برشمردن صفات نیکوی هر کدام از این برگزیدگان ادامه می‏یابد تا به «السلام علی محمد حبیب‏الله و صفوته»(15) می‏رسد. از این پس نیز سلام‏ها به امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، امام حسن و بالاخره سیدالشهدا نثار می‏شود. با پس زنی حجاب‏ها، آنچه از

هیچ نظری موجود نیست: